چشمهایت خیمه گاهم بود و نیست
¤¤بازوانت تکیه گاهم بود و نیست
¤¤دل به درگاه تو روی آورده بود
¤¤عشق تو پشت و پناهم بود و نیست
¤¤خاک پایت سرمه ی چشمان من
¤¤چشم تو سوی نگاهم بود و نیست
¤¤کوچه گرد شام غم بود این دلم
¤¤روی تو مهتابِ ماهم بود و نیست
¤¤برق چشمانت شرر می زد به دل
¤¤ شمع شب های سیاهم بود ونیست
¤¤لا ابالی بودم و مسحور عشق
¤¤مستی ام تنها گناهم بود و نیست
¤¤باز گرد ای ماه پنهان در خسوف
¤¤سایه ای دیده به راهم بود و نیست
تاریخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:غزل عاشقانه,اشعارزهره طغیانی,متن ادبی,اشعارعاشقانه,بودونیست(زهرطغیانی),متن عاشقانه,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
چه جوری میشه تنها بود!
تو که هر لحظه باهامی
¤¤با نبض و تیک تاک ساعت
همیشه وِرد لب هامی
¤¤هنوزم رنگ این خونه
با نبض عشق تو پیداس
¤¤با ساز خنده ی کوکت
توی شهر دلم غوغاس
¤¤شبیه خواب نیلوفر
تو مرداب دل آرومی
¤¤بیا بشکن سکوتم رو
ز لال پاک بارونی
¤¤تو این سمفونی تقدیر
ببین تارم پُر آهنگه
¤¤برقص با ریتم قلب من
خیالم با تو هم رنگه
¤¤چه جوری میشه پیدا شد!
تا وقتی عشق تو خوابه
¤¤دلم درگیر این سرماس
واسه فصل تو بی تابه
¤¤تو بازار شلوغِ درد
دل من خیلی آشفته س
بگیر این واژه رو از من
که از هجران تو خسته س
¤¤هنوزم بی تو این شبهام
پُر از تکرارِ لبخنده
¤¤دلم دیوونه میشه باز
درو رو غصه می بنده
تاریخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:غزل عاشقانه,شعرعاشقانه,اشعار زهره طغیانی,متن عاشقانه,سمفونی تقدیر(زهره طغیانی),متن ادبی,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
پای گنبد خیــــــالم ،
چند وجب مونده به خورشید ،¤¤
بغض آسمون شکست و
بی اَمون نشست و بارید¤¤
آتیش تند یه رعدو
زد به جون قاصدک ها¤¤
ناجونمردونه انداخت
روی بال شاپرک ها¤¤
بغض آلاله ترک خورد
نفس از شماره افتاد¤¤
دل بی پناه گنجیشک
لرزید نشست رو باد¤¤
نبض ثانیه ؛ یه سنکوب
عقربه به اهتزاره¤¤
بگین اصلا دیگه ابری
رو تن زخمی نباره¤¤
خورشیدو بیار از اول
واژه ها رو خط خطی کن¤¤
بی خیالِ دل تنها
کاغذا رو پاپتی کن¤¤
سرخط ، دوباره از نو
پای گنبد خیـــــالم ،¤¤
چند قدم مونده به خورشید
غرق خون ، توی زوالم
تاریخ: پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:شعرنو,اشعارکوتاه,غزل عاشقانه,اشعار زهره طغیانی,شعرعاشقانه,متن عاشقانه,متن ادبی,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب